- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو در خواب خوشی، احوال بیماران چه میدانی؟ تو در آسایشی، تیمار بیماری چه میدانی؟
2 نداری جز دل آزاری و ناز و دلبری کاری تو غمخواری و دلجویی و دلداری چه میدانی؟
3 تو چون یک شب به سودای سر زلف پریشانش نپیمودی درازی شب تاری چه میدانی؟
4 برو زاهد چه پرهیزی ز ناز و شیوه چشمش؟ بپرس این شیوه از مستان تو هشیاری چه میدانی؟
5 دلا گفتم، غم خود خور که کار از دست شد بیرون تو را غم خوردن است ای دل تو غمخواری چه میدانی؟