-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای تو سرو چمن حسن و گل باغ جمال جلوه حسن و جمالت همه در حد کمال
2 با چنین حسن ترا ماه فلک چون گویم؟ آفتابی، بتو، یارب، نرسد هیچ زوال!
3 کاتبان قلم صنع، که مشکین رقمند صفحه روی تو آراسته اند از خط و خال
4 با تو خواهم که: صبا حال مرا عرضه دهد لیکن آنجا که تویی باد صبا را چه مجال؟
5 بی تو هر شب منم و گوشه تنهایی خویش پای در دامن غم، سر بگریبان ملال
6 وه! چه فرخنده شبی باشد و خرم روزی! که فراق تو مبدل شده باشد بوصال
7 روی در روی تو آرم، همه وقت، از همه سو چشم بر چشم تو باشم، همه جا، در همه حال
8 با تو از هر طرفی صد سخن آرم بمیان هر جوابی که دهی، باز در آیم بسؤال
9 گفتگو چند؟ هلالی، دگر افسانه مخوان تو کجا؟ وصل کجا؟ این چه خیالیست محال؟