-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو نور مطلقی و دیگران مجالی نور تجلی تو درآنها به اختیار و شعور
2 شئون ذات تو کز حد و حصر بیرون است ز غیب ذات چو بر علم و عین کرد عبور
3 شد از تجلی اول حقایق اعیان که در مطاوی علمند جاودان مستور
4 شد از تجلی ثانی مظاهر اکوان کز آنست ساحت ویرانه عدم معمور
5 مرائیند مظاهر که کرده در هر یک جمال اقدم اقدس به وجه خاص ظهور
6 جمال وحدت جمع وجوه ازان مرآت کند ظهور که باشد ز زنگ تفرقه دور
7 فروغ وحدت او ظلمت دویی نگذاشت میان شاهد و مشهود و ناظر و منظور
8 بکش جامی و رطل گران بنوش سبک ازان زلال مصفا وز آن شراب طهور
9 که یک دو جام ازان شوید از حقیقت مرد ظلام عجب ورعونت غبار وهم و غرور