کمال‌الدین اسماعیل

سر فرازا چرا از کمال‌الدین اسماعیل قطعه 208

قطعه 208 ام از 1618 قطعات

خانه / کمال‌الدین اسماعیل / قطعات کمال‌الدین اسماعیل / قطعه شماره 208

1 سر فرازا چرا رها کردی رسم و آیین سروران دگر؟

2 نه هر آنکس که چاکریّ تو یافت رفت در خون چاکران دگر؟

3 بر فلک گر چه ماه و خورشیدند نیز هستند اختران دگر

4 در سرای توصد گران بیشند بر سرش گیر یک گران دگر

5 هنر و فضل و شعر یکسونه هستم آخر چو آن خران دگر

6 بر من از روزگار جور بسیست نهم این نیز هم بر آن دگر

کمال‌الدین اسماعیل

شعر شعر کهن قطعه کمال‌الدین اسماعیل

عکس نوشته

کامنت

شعر های دیگر از کمال‌الدین اسماعیل

1 آه کان قاعدۀ وصل چنان هم بنماند زان همه عیش و طرب نام و نشان هم بنماند

2 اشک من خود سپری بود و لیکن گه گاه مددی بود ز خون دل و آن هم بنماند

1 دوری از یار اختیاری نیست لیک ما را ز بخت یاری نیست

2 چه کنم؟ با ستیزه رویی بخت چاره الّا که سازگاری نیست

1 گل زرشک تو پیرهن بدرد روی تو پرده بر سمن بدرد

2 چون زند غمزۀ تو دست به تیغ زهرۀ مهر تیغ زن بدرد

شاعر شعر سر فرازا چرا رها کردی کمال‌الدین اسماعیل می باشد.

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر سر فرازا چرا رها کردی قطعه است

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه است.

شعربعدی

1618 / 208

شعرقبلی