1 هفتاد سالگی که دو چندانت عمر باد کردست رنجش ابن یمین را ز جان ملول
2 پیری مخواه ز آنکه ندیدم که سوی پیر آید ز هیچ روی نسیم خوشی قبول
3 سودای پیر گشتن اگر میپزد جوان باشد از آنسبب که ظلوم آمد و جهول
1 الوداع ایدل که ما زینجا سفر خواهیم کرد منزل اصلی خود جای دگر خواهیم کرد
2 هست دنیا در حقیقت رود عقبی را پلی ما مسافر بیگمان زین پل گذر خواهیم کرد
1 هر که را توفیق ایزد یار و دولت یاورست خاکپای آسمانسای تواش تاج سرست
2 این منم یارب که از بیدای حیرت چون کلیم سوی طور عزتم نور تجلی رهبرست
1 ساقی بیا که موسم نوشیدن ملست هم راغ پر ز لاله و هم باغ پر گلست
2 منشین بخانه خیز که صحرا بخرمی هر جا که میروی همه جای تبذلست