ای بی تو ز دیده خواب رفته از جامی غزل 888

ای بی تو ز دیده خواب رفته

1 ای بی تو ز دیده خواب رفته وز هر مژه خون ناب رفته

2 باز آ که ز رفتن تو ما را از دیده در خوشاب رفته

3 در دور لبت معاشران را از سر هوس شراب رفته

4 با آن همه نور ماه تابان پیش رخ تو ز تاب رفته

5 دریوزه کنان حسن پیشت ماه آمده آفتاب رفته

6 هر جا تو سمند ناز رانده خوبان همه در رکاب رفته

7 خونابه دل که ریخت جامی خونی ست که از کباب رفته

عکس نوشته
کامنت
comment