1 ای روز تو را وثاق در منزل شب بی زلف تو معزول بود عامل شب
2 تا روز مرا حل نکند مشکل شب نالم ز دل تو هر شبی در دل شب
1 ننویسی جواب نامه من نامه من نیرزدت به جواب
2 ای عجب فضل تو روا دارد کز لب تشنه بار گیرد آب
1 روی زرینم از اندیشه سیمین بر او چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او
2 روی او تازه گل پر بر و رخسار مرا نکند تازه مگر تازه گل پر بر او