1 یارب ز زیان و سود خویشم برهان وز نسبت بخل و جود خویشم برهان
2 من ناخوشیی که دارم از خود دارم از ناخوشی وجود خویشم برهان
1 بسم الله الرحمن الرحیم هست صلای سر خوان کریم
2 فیض کرم خوان سخن ساز کرد پرده ز دستان کهن باز کرد
1 کردی از آشوب گردش های دهر کرد از صحرا و کوه آهنگ شهر
2 دید شهری پر فغان و پر خروش آمده ز انبوهی مردم به جوش
1 ای عربی نسبت امی لقب بنده تو هم عجم و هم عرب
2 رشک خوری تافته از اوج ناز مغرب تو یثرب و مشرق حجاز