1 یارب تو کنی عید که گرداند عید بر بوالفرج رونی منصور سعید
2 تا راحت و محنت است وعد است و وعید منصور سعید باد منصور سعید
1 بوالفرج را در این بنا که در آن اختلاف سخن فراوان گشت
2 سخنی چند معجب است که عقل بر وقوفش رسید و حیران گشت
1 بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
2 زمین چو آینه صورت نمای گشت مگر ز گل نماند میان هوا و آب حجاب