- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یارب آن را که ز ما نیست خبر هیچ غم است که بر آتش دلم از عارضه ی آن صنم است
2 صحتش باد خدایا که دریغ است به رنج نازنینی که چو او در همه آفاق کم است
3 محرمی نیست که از من ببرد مکتوبی پیش آن روضه که آن حور بهشتی حرم است
4 قصه ی درد جدایی به که گویم کو یار هر که را دست گرفتم به وفا بی قدم است
5 هر که در حال چنین واقعه مسکینی را دست گیرد که منم غایت لطف و کرم است
6 هم مگر سوخته داند که ز افسرده دلان بر جگر سوختگان تا به چه غایت ستم است
7 عالمی از سخن عشق در آسایش و ذوق فارغ از عاشق بیچاره که در چه الم است
8 عشق فرهاد ستم دیده درعالم انداخت شور شیرینی شیرین که به عالم علم است
9 گر بهشت است در ایام جدایی خوش نیست هر کجا دوست بود بادیه باغ ارم است
10 ای نزاری طمع از وصل مبر واثق باش روز هجران و شب وصل در این ره به هم است