1 یار جست از حکیم زندانی سبب حبس او به پنهانی
2 که تو با این فضیلت و آداب از چه افتادهای در این گرداب
3 پاسخش داد پیر دانشمند که مرا هم خطا به دام افکند
1 شب خرگه سیه زد و در وی بیارمید وز هر کرانه دامن خرگه فروکشید
2 روز از برون خیمه در استاد و جابجای آن سقف خیمهاش را عمداً بسوزنید
1 تا تاختند بیهنران در مصافها زد زنگ، تیغهای هنر در غلافها
2 ناچار تن زند ز مصاف مخنثان آن کس کهبرشکست بهمردی مصافها
1 امروز روز عزت دیهیم و افسر است عصری بلند پایه و عهدی منور است
2 جاه و جلال گم شده در پیشگاه ملک بر سینه دست طاعت و بر آستان سر است