- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار مرا وعده داد بوس و کناری باز ز من کرد در میانه کناری
2 از دو کنارم نداد دست میانی گفت هنوز از میان بدار کناری
3 هر چه برآریم از میانِ تو جانا بحر کنارم شود سفینه گذاری
4 دولتِ آن کس که می خورد به تنعّم بر ز میان و کنارِ چون تو نگاری
5 چند ملامت کنند مدّعیانم نیست گزیرم به هیچ حال ز یاری
6 رفتهام و بارها نیافتهام بار دیدهام این بارها معاینه باری
7 دل نه و از یار هیچ یاوریی نه نه ره و رویی نه دیده نه سر و کاری
8 جای دلم خود مزلزل است و پریشان کاش مرا مسکنی بدی و قراری
9 قید شدی در کمندِ عشق نزاری تا چه کنند از چو تو نزار شکاری
10 گر نه چنین بودییی چو ذرّه هوایی کی بدییی بیثبات هم چو نزاری