یار دور از صحبت اغیار از هلالی جغتایی غزل 402

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

یار دور از صحبت اغیار بودی کاشکی!

1 یار دور از صحبت اغیار بودی کاشکی! گه گهی با عاشق خود یار بودی کاشکی!

2 چون توان گفتن که: جورت کاش! بودی اندکی؟ اندکی بود این قدر، بسیار بودی کاشکی!

3 ذره را فی الجمله قدری هست پیش آفتاب قدر من پیشت همان مقدار بودی کاشکی!

4 هر گل از روی تو یادم داد و آتش زد بدل این همه گلها که دیدم خار بودی کاشکی!

5 یار دوش آمد ببالین من و من بی خبر بخت خواب آلود من بیدار بودی کاشکی!

6 دی بدیواری فگندی سایه، من مردم ز رشک قالب من خاک آن دیوار بودی کاشکی!

7 رفتی و درد هلالی همچنان ناگفته ماند عاشقان را قوت گفتار بودی کاشکی!

عکس نوشته
کامنت
comment