- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار کز ساعد آستین بر زد بهر تاراج عقل و دین برزد
2 دست مهرش گرفت جیب دلم گر چه دامن به قصد کین بر زد
3 داغ سودا نهاد بر دل گل تا به رخ خال عنبرین بر زد
4 رخنه در قبله نیازم کرد تا به ابروی ناز چین بر زد
5 نیست آن خط که خاتم جم را مور مشکین سر از نگین بر زد
6 سوخت عالم چو شعله آهم علم از جان آتشین بر زد
7 نیست بر خاک جامی این لاله داغ او شعله از زمین بر زد