-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 «یحبه و یحبونم » چنین فرمود: که انعقاد محبت ز جانب ما بود
2 مگر در آینه جان جمال خود را دید از آن سبب که همو شاهدست و هم مشهود
3 بلی حیات ازل داد داد موجودات که مبتدای وجودست و منتهای و دود
4 شرابخانه عشقست این جهان و درو هزار نعره مستان، هزار بیت و سرود
5 ز عکس حب ازل عشق ما هویدا شد جمال عشق ز یک رو هزار روی نمود
6 محبت از تو و جان از تو دین و دل از تو تویی که بخت بلندی و طالع مسعود
7 بوهم راه مرو، خویشتن نکو بشناس که نیم حبه نیرزد حبیب ناموجود
8 غلام همت آن خاطرم، که در ره عشق کمینه جرعه جامش هزار دریا بود
9 بیا، که قاسم بیچاره باد پیما شد بعذر آنکه همه عمر باد می پیمود