1 زنهار ز جور چرخ وارونه دون کاو توسن خوی من چنین کرد زبون
2 امروز نگه کن به چه حالم به چه حال و آن روز کجا رفت که چون بودم چون
1 تا تو از لب کرده ای درمان ما آتشی افکنده ای در جان ما
2 نور چشم ما تو مردم زاده ای یک شبی از لطف شو مهمان ما
1 دل به عشق یار دادم چاره چیست داغ او بر دل نهادم چاره چیست
2 گر تو بر شادی من غمگین شدی من به غمهای تو شادم چاره چیست
1 انصاف ندارد این بت دلبر من جان رفت و دلم برد و ندارد سر من
2 گر برگذرم بر سر کویش گوید ای بی سر و پا برو میا بر در من
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به