- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان زرد شد از داغ و درد رویم زیرا که بوصل تو نیست رویم
2 من راه نیابم سوی تو دانی هرچند بسوی تو راه جویم
3 زان پس که همه روز با تو بودم پوشیده نبود از تو روی و مویم
4 چو نان نگسستی ز من که روزی آرد بر تو باد تند بویم
5 تا روی بشوراب چشم شوئی من روی به آب دیده شویم
6 چون بر گذری نام تو بگویم از دور کند بر خروش رویم
7 در دیده شود سرشگ رویم چون دور کند پیک تو بگویم
8 با کس نتوانم حدیث گفتن گه گاه بخلوت غم مویم
9 رازم بجهان کس نگه ندارد من راز تو جز با تو با که گویم