زان یار سفر کرده کسی را خبری از قاسم انوار غزل 159

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟

1 زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟ کان ماه مسافر بهمه کوی و دری هست

2 مردانه قدم نه، خطری نیست درین راه بر یار توکل کن، اگر هم خطری هست

3 آخر ز خطرهای طریقت چه شماری؟ در نه قدم، ارزانکه ترا هم جگری هست

4 در کوچه ما راست رو، ای دوست، که اینجا بالا شجری، دل حجری، لب شکری هست

5 زین بیش مگویید که : این عشق مورزید ای ساده دلان، تیر قضا را سپری هست

6 بیچاره بماندیم درین دیر کهن سال بیچاره شدن حیف، که چون چاره بری هست

7 تنها رو، قاسم، بسر کوی حبیبان چون در غلبه قاعده شور و شری هست

عکس نوشته
کامنت
comment