- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان پیش کاتصال بود خاک و آب، را عشق تو خانه ساخته بود، این خراب را
2 مهر رخت ز آب و گل ما شد آشکار پنهان به گل چگونه کنند آفتاب را؟
3 تا کفر و دین شود، همه یک روی و یک جهت بردار یک ره، از طرف رخ حجاب را
4 عکس رخت چو مانع دیدار میشود بهر خدا چه میکند آن رخ نقاب را
5 بر ما کشید خط خطا مدعی و ما خط در کشیدهایم، خطا و صواب را
6 فردا که نامه عملم را کنند عرض روشن کنم به روی تو یک یک حساب را
7 یک شب خیال تو دیدم ما بخواب زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
8 بیوصل تو دو کون، سرابی است پیش ما در پیش ما چه آب بود خود سراب را؟
9 سلمان به خاک کوی تو، تا چشم باز کرد یکبارگی ز دیده، بینداخت، آب را