زان پیشتر که میکده از ما تهی شود از جامی غزل 350

زان پیشتر که میکده از ما تهی شود

1 زان پیشتر که میکده از ما تهی شود مپسند جام را که ز صهبا تهی شود

2 پر کن سبو به هر چه توان رهن باده ساخت زان غم مخور که خانه ز کالا تهی شود

3 خوش مصرفی ست میکده کین چرخ صیرفی هر کیسه ای که پر کند آنجا تهی شود

4 گلها شکفت فتنه خوبان باغ شو تا یک دو روز شهر ز غوغا تهی شود

5 نتوان علاج درد تو گر خود طبیب را صد بار حقه های مداوا تهی شود

6 زان سنگها که کوهکن از غم به سینه کوفت کی تا به حشر دامن صحرا تهی شود

7 جامی بس است نظم تو گر زانکه گوش چرخ از گوشواره عقد ثریا تهی شود

عکس نوشته
کامنت
comment