زان دل به جانب سگ کوی تو از هلالی جغتایی غزل 118

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

زان دل به جانب سگ کوی تو می‌کشد

1 زان دل به جانب سگ کوی تو می‌کشد کو دامنم گرفته، به سوی تو می‌کشد

2 دانی چرا به دامنت آویخته دلم؟ خود را به این بهانه به کوی تو می‌کشد

3 صاحبدلی، که یافت سررشتهٔ مراد سررشته‌اش به حلقه موی تو می‌کشد

4 فارغ ز بوی غالیه جعد سنبلم خاطر به جعد غالیه‌بوی تو می‌کشد

5 ای ترک مست، این همه سنگ جفا مزن بر دل شکسته‌ای، که سبوی تو می‌کشد

6 بر عاشقان بلاست جفای تو و دلم چندین بلا ز تندی خوی تو می‌کشد

7 دور از رخت کشید هلالی هزار آه آه! این چه‌هاست کز غم روی تو می‌کشد؟

عکس نوشته
کامنت
comment