جامی

جامی

جامی
جامی

زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم از جامی غزل 231

غزل 231 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم

1 زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم زان برنجم که میان دگرانت بینم

2 سیریت نیست ز عاشق که صدت عاشق هست دل برای صد دیگر نگرانت بینم

3 هر دم از خوی دگر می دهدت شکل رقیب در کف او چو گل کوزه گرانت بینم

4 نرخ ارزان تو گفتم که هزاران جان است جای آن هست که با خویش گرانت بینم

5 دعوی رحم کنی گر بود این راست چرا فارغ از گریه خونین جگرانت بینم

6 نیست چون قد تو سروی به چمن راست ولی راست با طبع همه کژ نظرات بینم

7 جامی اینسان که درآن تنگ قبا دل بستی عاقبت غنچه صفت جامه درانت بینم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم

شاعر شعر زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم چه کسی است ؟

شاعر شعر زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم جامی می باشد.

شعر زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم چیست ؟

قالب شعر زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم غزل است

مضمون اصلی شعر زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.