-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وای! که جانم نشد از غم هجران خلاص کاش اجل در رسد تا شوم از جان خلاص!
2 جمله اسیر تواند، وه! چه عجب کافری! کز غم عشق تو نیست هیچ مسلمان خلاص
3 بسته زلف توایم، رستن ما مشکلست هر که گرفتار تست کی شود آسان خلاص؟
4 عاشق محروم تو بار سفر بست و رفت شکر، که یک بارگی گشت ز حرمان خلاص
5 جام تو، ای می فروش، بی می راحت مباد زانکه بدور توام از غم دوران خلاص
6 کاش! بساحل کشد رخت من از موج غم آنکه شد از لطف او نوح ز توفان خلاص
7 مرد هلالی و بود عاشق خوبان هنوز وای! که مسکین نگشت هرگز ازیشان خلاص