- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بیرون شد ز جور اختر و بیداد گردون میرعبدالله
2 هزار افغان ز بیمهری چرخ پیر کز کینش به عقبی شد جوان از گیتی دون میرعبدالله
3 دریغا گشت در گلزار هستی ناگهان چون گل شراب زندگی در ساغرش خون میرعبدالله
4 رخ تابان نهفت و کرد روز جمله یاران را جدا از مهر روی خویش شبگون میرعبدالله
5 بود از ماتمش از حد فزون داغ دل یاران که بودش مهربانی از حد افزون میرعبدالله
6 ز کج رفتاری گردون و بیداد سپهر دون به ناکامی شد از بزم جهان چون میرعبدالله
7 رقم زد از پی تاریخ سال رحلتش هاتف شد از بزم جهان ناکام بیرون میرعبدالله