- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کار، کی از آتش رخسارهٔ گل میشود لاله داغ از شعلهٔ آواز بلبل میشود
2 میتوان کردن به نازش صبر اما غمزهاش فتنهٔ دل، آفت راه تحمل میشود
3 از پی آزادگان رو دل که در راه طلب این [گره] را خار در پا غنچهٔ گل میشود
4 دل چه سان بگریزد از قیدش که از زنجیر زلف تا رهایی یافت بند جعد کاکل میشود
5 چرخ را نوبت به ما برعکس باید کار کرد دایماً دوران ما دور تسلسل میشود
6 نرگس از چشمت خجل شد گل ز رویت آب شد زلف را آهسته بگشا کار سنبل میشود
7 با سعیدا گر شود همراه هر بیطاقتی چند روزی بگذرد ز اهل توکل میشود