-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کار در دیر به غیر از جستن آن ماه نیست کش ز اهل خانقه جستم یکی آگاه نیست
2 یک قدح خوردم که شد دود از دماغم سوی چرخ چرخ گو خون خور ازین معنی که دود آه نیست
3 هر سفال کهنه در دیر مغان شد جام جم زانکه آنجا هیچ فرقی در گدا و شاه نیست
4 دوخت از گل میخ انجم پای گردون شام هجر کش تحرک سوی صبح وصل آن دلخواه نیست
5 دل نه بندی جز به هست مطلق ار عقلیت هست زانکه هستیهای موهومت شده ناگاه نیست
6 گر لب و زلفت بود زنار می ای مغبچه سجده پیش ابرویت هیچم کنون اکراه نیست
7 زاهد اندر سجده دور از حق فتاده رند را دست بردن سوی ساغر جز به بسم الله نیست
8 فانیا در کشتزار عشق بر خوردن ز وصل جز به رخسار چو کاه و نالهای جانکاه نیست