1 وای بر من که روز شب شدهام دایما همنشین و همدم قرض
2 مدتی گرد هرکسی گشتم بو که آرم به دست مرهم قرض
3 آخرالامر هیچکس نگشاد پای جانم ز بند محکم قرض
4 ... ن درستی نیافتم جائی که مرا وارهاند از غم قرض
1 هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
2 جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت
1 یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم به امید کرمت روی به راه آوردیم
2 بر سر نفس بدآموز که شیطان رهست از ندامت حشر از تو به سپاه آوردیم
1 باد صبا جیب سمن برگشاد غلغل بلبل به چمن در فتاد
2 زنده کند مردهٔ صد ساله را باد چو بر گل گذرد بامداد