- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاهد اقبال در آغوش رندان خفته است دولت بیدار زیرپای مستان خفته است
2 در حقیقت کمتر از شمشیر خوابانیده نیست وای بر قاتل اگر تیغ شهیدان خفته است
3 کی تواند ظرف صهبای خیالش گشت دل یاد چشم مست او در خلوت جان خفته است
4 دام صد نیرنگ باشد هر خم مرغوله اش فتنه ها زیر سر زلف پریشان خفته است
5 چون تواند عقل پیرامون ما گردد که دل در بر دیوانه شیر در نیستان خفته است