- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل داشتیم در کنار اشک حسرت مهرهٔ گل داشتیم
2 چون ز خود رفتیم در راه طلب همچون حباب گام اول پای در دامان منزل داشتیم
3 یاد ایامی که چون از کوی جانان می شدیم چشم بر در، پای در گل، دست بر دل داشتیم
4 یک نفس دل بر ما غافل از دنیا نبود این فلاطون را عبث در فکر باطل داشتیم
5 از خیال ابرو و رخسار او شب تا سحر سیر ماه نو به روی بدر کامل داشتیم
6 سالها در کویش از زاینده رود چشم تر همچو سرو جویباری پای در گل داشتیم
7 با لب هر زخم جویا ما شهادت کشتگان خندهٔ قهقه به ضرب دست قاتل داشتیم