بی تو، چندان که محنتست مرا
1
بی تو، چندان که محنتست مرا
با تو چندان محبتست مرا
2
مردم و سوی من نمی نگری
بنگر کین چه حسرتست مرا
3
رخ نهفتی، ولی بدیده دل
در جمال تو حیرتست مرا
4
نسبت من چه می کنی برقیب؟
با رقیبان چه نسبتست مرا؟
5
خوار شد بر درت هلالی و گفت:
این نه خواریست، عزتست مرا