- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با سر زلف تو مرا کار به جایی نرسد درد مرا گر تو تویی از تو دوایی نرسد
2 از تو هر آن روز که من گل به وفا می طلبم شب نرسد تا به دلم خار جفایی نرسد
3 در غم آنم که شود عمر من از دست چو گل وز چمن وصل توان مهر گیایی نرسد
4 نیست عجب گر نرسد گوهر وصل تو به من ملک سلیمان چه عجب گر به گدایی نرسد
5 بر سر شاخی که ازو بوی وفای تو دمد من نرسم که بر فلک بی سر و پایی نرسد
6 بی تو مجیرست و لبی مانده دعای تو درو که دست او در غم تو جز به دعایی نرسد