- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت با قد تو از قامت طوبی نتوان گفت
2 با کفر خم زلف تو ترسا صفتان را جز قصه زنار و چلیپانتوان گفت
3 در مجلس رندان خراباتی بی باک جز ذکر می و شاهد رعنا نتوان گفت
4 مرآت جمال رخ جانان بحقیقت جز جان و دل پاک مصفا نتوان گفت
5 از ما و منی پاک شو و وصل طلب کن در مجلس وصلش سخن از ما نتوان گفت
6 پنهان ز همه راز دل ای جان و جهانم گوئیم بتو گر چه هویدا نتوان گفت
7 سردهنش هیچ نگفتیم بزاهد با جاهل کج فهم معما نتوان گفت
8 با خلق مکن فاش دلا سرحقیقت با غیر خدا سر خدا را نتوان گفت
9 با آن لب جانبخش اسیری که تو دانی افسانه افسون مسیحا نتوان گفت