جامی

جامی

جامی
جامی

با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا از جامی غزل 58

غزل 58 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا

1 با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا در حریم وصل تو محرم نمی سازد مرا

2 با غم مهجوری و اندیشه دوری خوشم خاطر شاد و دل خرم نمی سازد مرا

3 دیگران را شاد دار ای جان به وصل خود که من عاشق غمخواره ام جز غم نمی سازد مرا

4 خواهم اندر عالمی دیگر ز هجرت خانه ساخت دیگر آب و خاک این عالم نمی سازد مرا

5 بهر تسکین دل افگار من مسکین طبیب ساخت صد مرهم ولی مرهم نمی سازد مرا

6 نیست سوز عشق را جز صبر چیزی سازگار آزمودم بارها آن هم نمی سازد مرا

7 هر نفس جامی مدم بر من فسون عافیت با بلا خو کرده ام این دم نمی سازد مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا

شاعر شعر با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا چه کسی است ؟

شاعر شعر با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا جامی می باشد.

شعر با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا چیست ؟

قالب شعر با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا غزل است

مضمون اصلی شعر با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.