- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد از لذت فردوس برین یاد نیارد
2 خواهم که کنم تازه برخسار تو ایمان کفر سرزلف تو بایمان نگذارد
3 جز آه و فغان کیست کزین عاشق بیدل پیغام غم عشق بمعشوق گزارد
4 غوغا و فغان در فلک و در ملک افتد آن لحظه که عاشق ز غم عشق بزارد
5 از کافر و مؤمن بجهان هیچ کسی نیست کز آتش عشق تو بدل داغ ندارد
6 بیمار غم عشق ترا هیچ غذائی جز شربت عناب لب تو نگوارد
7 کی لایق وصل تو بود جان اسیری گر سر به کرامات و مقامات درآرد