با تو عمریست که تا نرد از آشفتهٔ شیرازی غزل 718

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

با تو عمریست که تا نرد نظرم میبازم

1 با تو عمریست که تا نرد نظرم میبازم از تو حاشا که نظر بر دگری پردازم

2 من همه عمر بگویم که تو بی انبازی مدعی نیز در این قول بود انبازم

3 آید از باغ و هم آواز شود با من مست منم آن صعوه که بگرفته بچنگل بازم

4 تا بکی چند تغافل کنی ای مایه ناز بجواب و بعتابی بکش و بنوازم

5 خواهد ار راز دلم گفت بدفتر خامه من زبانش ببرم تا که نگوید رازم

6 بود چون چاشنی عشق تو اندر سخنم زان باهواز شکر میرود از شیرازم

7 دل آشفته سراپرده مهر علیست باید از مدعیان خانه جان پردازم

عکس نوشته
کامنت
comment