با ما غم هجران تو از ابن یمین فریومدی غزل 102

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد

1 با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد کان قصه توانیم بصد سال بیان کرد

2 از خانه دل رخت صبوری بدر انداخت چه جای صبوری که از اینخانه روان کرد

3 با باغ و بهار طربم آتش شوقت آن کرد که با برگ رزان باد خزان کرد

4 پیدا شد ازین اشک روان خلق جهانرا رازیکه دل غمزده در پرده نهان کرد

5 دریاب مرا بار دگر زنده کزین پس هجران تو ای سرو روان قصد روان کرد

6 چوگان قضا باز چو گوی ابن یمین را سرگشته و برگشته در آفاق دوان کرد

7 با ما سرگردون جفا پیشه چو خوش نیست با خصم و بوی غیر مدارا چه توان کرد

عکس نوشته
کامنت
comment