با نسیم صبح شمع خلوت من از سلیم تهرانی غزل 209

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

با نسیم صبح شمع خلوت من سرکش است

1 با نسیم صبح شمع خلوت من سرکش است خار و خاشاک مرا گر سوخت آتش، آتش است

2 از غبار کینه یک آیینه ی دل صاف نیست در میان دوستان ما همین می بی غش است

3 آن خط مشکین نه تنها شد بلای جان ما از همه کس می برد دل، طرفه موری دلکش است

4 با دل ما صحبت تیغ تو تا چون رو دهد اختیاری نیست کس را، کار آب و آتش است

5 حسن را در دل اثر دارد کلام من سلیم عشق را هر مطلع من، تیر روی ترکش است

عکس نوشته
کامنت
comment