با صدانداز نشست آن بت از جویای تبریزی غزل 742

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش

1 با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش غم پس سر شد و بگرفت قدح جا در پیش

2 راه سر منزل وارستگی از حد دور است توسن سعی زبون دشت تمنا در پیش

3 کشتهٔ ناز تو بر عمر خضر ناز کند دم تیغ تو بود از دم عیسی در پیش

4 پرش رنگ به گرد رم ما پی نبرد نیس دل در ره رفتن زخود از ما در پیش

5 منصب دولت از او شهرت عزت از ما وحشت ما بود از وحشت عنقا در پیش

6 صد جهان غم به دل تنگ تو گنجد جویا تنگی دل بود از وسعت دنیا در پیش

عکس نوشته
کامنت
comment