جامی

جامی

جامی
جامی

با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده از جامی غزل 103

غزل 103 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست

1 با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست داغ توام ز باغ کسان خوشتر آمده ست

2 افسون بی غمی چه کنم کز رخ تو دور یک غم ز دل نرفته صد دیگر آمده ست

3 کردی به خانه ام ز در مرحمت گذر امروز بختم از در دیگر درآمده ست

4 مشکل که ایستد ز مژه خونم اینچنین کز غمزه تو بر رگ جان نشتر آمده ست

5 فرسوده قالبم که دل آتشین در اوست خاکستری نهفته در او اخگر آمده ست

6 گوهر خوش است و لعل خوش اما ز دست تو سنگی که می رسد ز همه بر سر آمده ست

7 روشن دلم که مهبط انوار قدس بود از صورت تو بتکده آزر آمده ست

8 در دفترم محاسب اوصاف دلبری وصف خط عذار تو سردفتر آمده ست

9 خط لبت که در دل جامیست بسته نقش ایمن ز شست و شو چو خط ساغر آمده ست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست

شاعر شعر با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست چه کسی است ؟

شاعر شعر با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست جامی می باشد.

شعر با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست چیست ؟

قالب شعر با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست غزل است

مضمون اصلی شعر با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.