1 با لطف ساعدت ید بیضا نمیرسد پیش لبت سخن به مسیحا نمیرسد
2 پای برهنه، گرم سراغم که شعله را از خار زحمتی به کف پا نمیرسد
3 دایم شریک عشرت این باغ بودهایم گلشن کنون به بلبل تنها نمیرسد
4 ما را ز عیش نیست نصیبی که دست ما از کوتهی به گردن مینا نمیرسد
5 خاک ار شویم در ره شوق تو چون سلیم گردی ز ما به دامن صحرا نمیرسد