1 با دشمن اگر به دوستی سازد کس با دوست به دشمنی حرام است نفَس
2 تو دشمن آنی که تو را دارد دوست من دشمن دوستان تو را دیدم و بس
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در ذات مقدّست کسی را ره نیست وزعین کمال تو کسی آگه نیست
2 سرمایهٔ سالکان راه طلبت جز گفتن لا اله الّا الله نیست
1 در آتش عشق رنگ دل بزاید جز در غم عاشقی طرب نفزاید
2 در عشق دل و دلبر ثابت باید یا رب تو دلی بخش که آن را شاید
1 پیدا و نهان و شادی و غم همه اوست بنیاد وجود سست و محکم همه اوست
2 خواهی که چو خورشید ببینی او را در بند زخود دیده و عالم همه اوست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به