1 با عید وصال خویش آخر باز آی مردم ز خیال دوست آخر باز آی
2 اندر رمضان ز هجر تا کی باشم فرخنده هلال عید آخر باز آی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 اوصاف تو کردیم همه ورد زبان را بر مهر تو کردیم سراسر دل و جان را
2 از دیده مرا آب روانست ز مهرت هم در سر مهر تو کنم روح و روان را
1 همیشه میل نگارم بود به سوی جفا نه مهر در دل سنگین او بود نه وفا
2 نه میل خاطر یاران نه شرم در دیده ترحّمی نه در آن دل بود نه ترس خدا
1 صنما سنگ دلا سرو قدا مه رویا دلبرا حور وشا لاله رخا گل بویا
2 شیوه از چشم تو آموخت مگر نرگس مست روشنی از تو ربودست مه و خور گویا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به