1 با شمع چو گرم شد سر پروانه با شمع بسوخت خویشتن مردانه
2 شد در سر شمع و شمع را شب همه شب از سوختن خویش بدو پروا نه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خرامان میرود آن سرو قامت جهانی را از آن قامت قیامت
2 مؤذن گر ببیند قامتت را فراموشش شود تکبیر و قامت
1 این مقبلان که باخبر از روز محشرند جان را به دین و دانش و طاعت بپرورند
2 از حسن خلق همچو بهشتی مزینند یا بند روح روح چو در خویش بنگرند
1 چشم مستش دوش میدیدم به خواب کرده بود از ناز آغاز عتاب
2 گفت کای مشتاق خوابت میبرد هل یکون النوم بعدی مستطاب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **