با غیر مگو حالم، کاغیار از عمادالدین نسیمی غزل 246

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

با غیر مگو حالم، کاغیار نداند به

1 با غیر مگو حالم، کاغیار نداند به پروانه آن شمعم، گر نار نداند به

2 از جام می باقی، یعنی لب آن ساقی مستم، اگر این معنی هشیار نداند به

3 با غیر نمی گویم سر سخن عشقت گر شرح رموز غیب اغیار نداند به

4 سهل است سر خود را بر دار زدن، لیکن اسرار سر عارف گر دار نداند به

5 هست از کرم حسنت محروم رقیب، آری گر لطف دم عیسی مردار نداند به

6 در صومعه با صوفی در کار درا گویی ای زاهد! اگر عاشق این کار نداند به

7 با روی گل خندان، بلبل نظری دارد این مژده نازک را، گر خار نداند به

8 در مصطبه معنی بی صورت سالوسی وا یافته ام گنجی گر مار نداند به

9 اشعار نسیمی را صد معجزه هست، آری گر سر ید بیضا سحار نداند به

عکس نوشته
کامنت
comment