با صفای سینه دایم توامانم از جویای تبریزی غزل 395

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

با صفای سینه دایم توامانم همچو صبح

1 با صفای سینه دایم توامانم همچو صبح نیست غیر از مهر جنسی بر دکانم همچو صبح

2 لب فروبستن مرا شد پردهٔ حسن کمال بی تو در جیب نفس دایم نهانم همچو صبح

3 بسکه سر تا پایم از بیداد او درهم شکست بر فلک رفته است گرد استخوانم همچو صبح

4 با دل خالی ز مهرم زندگی باشد حرام گرچه افزون از دو دم نبود زمانم همچو صبح

5 من که طفلی نمک پروردهٔ عشقم چه دور گر بود خورشید مغز استخوانم همچو صبح

6 من که شور عاشقی دارد چنین سرزنده ام در دم پیری زمهرت دل جوانم همچو صبح

7 برنتابد سینه صافی ها به جز صدق مقال نیست غیر از راست جویا بر زبانم همچو صبح

عکس نوشته
کامنت
comment