1 با من سگ گنجه پنجه در پنجه کند کی سگ به طپانچه شیر را رنجه کند
2 بر پارس بود شکر فراوان اگر او سوی .. مادر سفر گنجه کند
1 ای گاه عتاب خوی بدساز تو خوش هنگام فریب عشوه و ناز تو خوش
2 چون عارض گل روی دل افروز تو خوب چون نغمه بلبل دم و آواز تو خوش
1 حذرای عاقلان غافل وار حذر ای جاهلان غفلت کار
2 زین گذرگاه دیو نفس شکر زین بیابان غول روح شکار
1 خدای جز به توام کام دل روا مکناد به جز هوای تو با جانم آشنا مکناد
2 گرم رها کند از حلق بند جان شاید ز بند زلف تو حلق دلم رها مکناد