پیش رخسار چو خورشید از جهان ملک خاتون غزل 189

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

پیش رخسار چو خورشید تو مردن سهلست

1 پیش رخسار چو خورشید تو مردن سهلست جان شیرین به لب دوست سپردن سهلست

2 دل ببردی ز من خسته و دادی بر باد دل درویش نگه دار که بردن سهلست

3 دل ما را ز سر کوی فنا ای دل و دین به یکی بوسه ز لب باز خریدن سهلست

4 غمزه اش با من مسکین به اشارت می گفت پیش من از تو خور و خواب ربودن سهلست

5 ترک جان و سر و مال ارچه که مشکل کارست ترک آن جمله به دیدار تو کردن سهلست

6 گر امیدی به شب وصل تو بودی ما را خون دل در غم هجران تو خوردن سهلست

7 چون به یک پیک نظر از تو جهانی چاکر عاشقی را رخ گلرنگ نمودن سهلست

عکس نوشته
کامنت
comment