با روی او مگو که ز گلزار از عمادالدین نسیمی غزل 201

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

با روی او مگو که ز گلزار فارغیم

1 با روی او مگو که ز گلزار فارغیم کز هستی دو کون به یکبار فارغیم

2 ای شیخ شهر! دور ز انکار ما برو اقرار کن به ما که ز انکار فارغیم

3 با نور و ظلمت رخ و زلفش الی الابد از شمع آفتاب و شب تار فارغیم

4 اغیار نیست در ره وحدت اگر بود بالله به جان یار ز اغیار فارغیم

5 ما را ز ماه روی تو هر ماه حاصل است از هفته های هفت و شش و چار فارغیم

6 شمع رخت که مطلع انوار کبریاست تا دیده شد ز مطلع انوار فارغیم

7 مست از شراب صافی میخانه مسیح تا گشته ایم از می خمار فارغیم

8 سر دو کون چون ز رخت آشکار شد از نکته های مخفی اسرار فارغیم

9 منصور گشت کام نسیمی به فضل حق از ما بدار دست که از دار فارغیم

عکس نوشته
کامنت
comment