-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با کثرت رقیب کنم خلوت انجمن تا با زبان دل بتو گویم دمی سخن
2 روئین تنان که از اثر زخم سالمند دارند بیم از مژه ی یار سیمتن
3 وران دشت عشق همه پیل افکنند آهوی این دیار کشند شیر در رسن
4 صرصر بود مسخر پشه در این هوا برقست هارب از خس و از خار انجمن
5 من رشک میبرم که صبا داشت تو بتو یعقوب زنده گشت از آن بوی پیرهن
6 لیلی عبث مخواه تو مجنون ازین حشم سلمی مجوی بیهده در ربع و بر دمن
7 همخانه با تو لیلی و تو کو بکو دوان تو در سفر بغربت و او با تو در وطن
8 کی چشم نور خویش شناسد بمرتبت یا تن تمیز روح کجا داده در بدن
9 بلبل ترانه سنج بگلهای بوستان آشفته بذله گوی حسین آمد و حسن
10 تا پرده برگرفته ای ایشاخ گل بباغ گلشن تمام چشم شد از شاخ نسترن
11 یار نبی زطلعت او بود بیخبر نادیده اش اویس صفت گفت درین