- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاقل دانا بیاب آیت سحر مبین چشم خرد باز کن در رخ یارم ببین
2 مصحف حق روی اوست حبل متین موی اوست بیخرد و گمره است هر که نداند چنین
3 کیش من و دین من روز جزا این بود کافر بیدین بود هر که ندارد یقین
4 خط رخت بی گمان خامه ایزد نوشت هست یقینم درست، نیست گمانم در این
5 تشنه لبان را به حشر لعل لبش می دهد روز قیامت نشان، چشمه ماء معین
6 طینت او را به لطف، حق به چهل صبحدم کرده ز روز ازل بر ید قدرت عجین
7 تا بزند بر دلم تیر جفا غمزه اش آن بت ابرو کمان کرده ز هر سو کمین
8 بیدل و بیدین شود گر بخورد جرعه ای از می لعل لبش زاهد خلوت نشین
9 صوفی صافی کسی است آن که برآرد چو من او به خرابات عشق، مست، چهل اربعین
10 گفت نسیمی روان هر که بخواند ز جان بر نفسش هر زمان باد هزار آفرین